کد مطلب:313450 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

به یاد وصیت پدر
بعضی نقل كرده اند: حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در شب 21 رمضان سال چهلم از هجرت (شب شهادت خویش) ابوالفضل العباس علیه السلام را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: پسرم، به زودی در روز قیامت به وسیله ی تو چشمم روشن می گردد. آنگاه افزود:

« ولدی، اذا كان یوم عاشوراء و دخلت المشرعة، ایاك أن تشرب الماء و أخوك الحسین عطشان »، پسرم هنگامی كه روز عاشورا فرارسید و بر شریعه ی آب وارد شدی، مبادا آب بیاشامی در حالیكه برادرت تشنه است. [1] .

آری، عباس مشك را پر از آب كرد، ولی خود آب نیاشامید و خطاب به نفس خویش گفت:



یا نفس، من بعد الحسین هونی!

و بعده لا كنت أن تكونی!



هذا الحسین وارد المنون

و تشربین بارد المعین؟!



هیهات! ما هذا فعال دینی

و لا فعال صادق الیقین



یعنی: ای نفس، بعد از حسین زندگی تو ارزشی ندارد، و تو نباید بعد از او باقی



[ صفحه 216]



بمانی. حسین لب تشنه است و در خطر مرگ قرار دارد و آنگاه تو می خواهی آب گوارا و خنك بیاشامی؟! سوگند به خدا كه دین من اجازه ی چنین كاری را نمی دهد!

و به نقل بعضی، فرمود: سوگند به خدا لب به آب نمی زنم، در حالیكه آقایم حسین علیه السلام تشنه باشد: « والله لا أذوق الماء و سیدی الحسین عطشانا ». عقل سوداگر می گوید: آب بیاشام تا نیرو بگیری و بتوانی خوب بجنگی، ولی عشق و وفا و صفا می گوید: برادرت و نوردیدگان برادرت تشنه اند، چگونه تو آب بنوشی و آنها تشنه باشند. [2] .



آمد به یادش از لب خشك برادرش

شد غیرت فرات دو چشم ز خون ترش



گفتا نخورده آب گلستان حیدری

داری تو میل آب؟! كجا شد برادری؟!



تشنه است آن كه نوگل باغ فتوت است

لب تر مكن ز آب كه دور از مروت است



پر كرد مشك و پس كفی از آب برگرفت

می خواست تا كه نوشد از آن آب خوشگوار



آمد به یادش از جگر تشنه ی حسین علیه السلام

چون اشك خویش ریخت ز كف آب خوشگوار



شد با لبان تشنه ز آب روان بیرون

دل پر ز جوش و مشك به دوش آن بزرگوار



كردند جمله حمله بر آن شبل مرتضی

یك شیر در میانه ی گرگان بی شمار!



یك تن كسی ندیده و چندین هزار تیر

یك گل كسی ندیده و چندین هزار خار!



مشك را پر از آب ساخت و بر دوش راست افكند و از گودال شریعه بالا آمد. زمانی كه قمر بنی هاشم علیه السلام مشك را پر كرد و بر اسب سوار شد، آن دریای لشگر هجوم آوردند و چون سدی آهنین راه را بر او بستند و آن سلاله ی طیبین را هدف تیر قرار دادند. چهار هزار تیرانداز آنچنان بدن قمر بنی هاشم علیه السلام را آماج تیر قرار دادند كه زره بر تن وی همچون پوست خارپشت می نمود.


[1] سوگنامه ي آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم، به نقل از معالي السبطين: جلد 1، صفحه ي 454.

[2] سوگنامه ي آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم، به نقل از بحار: جلد 45، صفحه ي 41 و ترجمه ي مقتل الحسين ابي مخنف: صفحه ي 97.